الن ساعت دو نیم شب اسست منو بابام بدیاریم . منتظریم سحر شود تا سحری بخوریم . میخوام دفتری که توش عکسهای روزنامه را چسباندم را توی وبلاگ بگذارم
فردا هم چند تا نقاشی می گذارم. پس تا فردا